زمانی بود که تصور میشد «طنز» و «کاریکاتور» میوهی ممنوعهای است که به مذاق جامعه سازگاری ندارد و چه بسا که باعث مسمومیت افکار عمومی شود! اما، امروزه به قلم یک هنرمند کاریکاتوریست همان ارج و احترامی را میگذارند که به تیغ تیز یک جراح ماهر در راه از میان برداشتن نقصها و نارسایی ها. به عبارت دیگر: وظیفه
«کاریکاتوریست» فقط مبالغه در طرح و تصویر شکلهای اغراق آمیز و عجیب نیست و یک «کاریکاتور» تنها به منظور خندیدن و خنداندن ترسیم نمیشود. کاریکاتور بیانگر افکار عمومی و آینهای از احساسات مردم است و به همین دلیل کاریکاتوریست را یک «هنرمند اجتماعی» عنوان میدهند. این هنرمند اجتماعی، با درک تعهد و رسالت خود، وارد هر معرکهای میشود تا با قلم موشکافی که دارد، زیبایی و درخشندگی را جانشین زشتی و کراهت کند.
در ارتباط با مجموعه حاضر، «ورزش» اگرچه به نظر میآید یک فعالیت کاملا جدی است و ظاهرا به هیچ ترتیبی خنده دار و شوخی بردار نیست، اما چه فراوان کاریکاتوریستهایی که به سراغ این سوژه ناب و پایان ناپذیر رفته و رشتههای متعدد ورزش را موضوع شیرین کاریهای خود قرار داده اند. در واقع باید گفت که این یک انتخاب کاملا بجا و زیرکانه است و شما کمتر کسی را مییابید که بتواند در برابر یک سلسله کاریکاتور ورزشی تاب بیاورد و خواهی نخواهی دهانش به خنده باز نشود.
مگر نه اینکه من و شما بیشتر به حوادث غیر منتظره با وضعیتهای غیر عادی خنده مان میگیرد؟ بسیار خوب، در نظر بیاوریم یک وزنه بردار را که پس از بلند کردن وزنهها ناگهان در زمین فرو برود! …
ناجی غریق خود غرق شود! …
دست و پای ژیمناست در یکدیگر گره بخورد…
یک لاک پشت از قهرمان دو صد متر جلو بزند…
قهرمان پرش با نیزه پس از برخاستن، بر روی سطح کره ماه فرود بیاید و…
از این دست قضایای نامنتظر! در حریم قدرت و خلاقیت کاریکاتوریست، تمام این حوادث – و حتی خنده دارتر از آن – ممکن و میسر است. مجموعه حاضر، مشتی است از خروار، و اندکی از بیشمار طنز و کاریکاتور ورزشی، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.