نام محصول : کتاب کاخ تنهایی
نویسنده : ثریا اسفندیاری
مترجم : امیر هوشنگ کاوسی
ثریا اسفندیاری بختیاری (۱ تیر ۱۳۱۱ اصفهان – ۳ آبان ۱۳۸۰ پاریس) دومین همسر محمدرضا شاه پهلوی و ملکهٔ ایران بود.
وی فرزند خلیل خان اسفندیاری و نوه اسفندیار خان سردار اسعد است. ثریا در میان مردم به «ملکهای با چشمان زمردین» معروف بود.
ثریا اسفندیاری از آغاز دی ماه ۱۳۲۹ تا پایان اسفند ۱۳۳۶ همسر محمدرضا شاه پهلوی بود.
“کاخ تنهایی” اثری به قلم “ثریا اسفندیاری”، ملکهی دوم ایران است که آن را با همکاری “لویی والانتن” به رشتهی تحریر در آورد. “ثریا اسفندیاری” دختر خلیل خان از ایل بزرگ بختیاری بود و ترکیب چهرهی پدری بختیاری و مادری آلمانی، به او چهرهای زیبا و متفاوت بخشیده بود.
او در جشن سفارت ایران در انگلیس با شمس پهلوی که به دنبال عروسی برای برادرش، محمدرضا بود، آشنا شد.
شاه از عکس او استقبال کرد و ثریا که آرزوی بازی در سینما و حضور در هالیوود را داشت، درست مانند پرنسسی که پایش را از قصهها بیرون گذاشته، با لباس عروسی در کاخ شاه ظاهر شد.
پادشاه شدیدا شیفتهی عروس جدیدش بود اما مشکلات زیادی در انتظار ثریا و محمدرضا بود.
بسیاری از تجار و بازرگانان موظف بودند هدایایی را برای جشن عروسی شاه که حسابی تدارکش را دیده بود و خوراک و نوشیدنیهایش را از بلژیک سفارش داده بود، به تهران روانه کنند.
اما هنوز زمان زیادی از عشق شاد و رویایی آنها نگذشته بود که سلطنت بار دیگر خود را با بحران جانشینی روبرو دید.
“ثریا اسفندیاری” نتوانست هیچ فرزندی اعم از دختر و پسر برای شاه بیاورد و همزمان شدن نازایی همسر دوم محمدرضاشاه با حوادثی مانند مسئله نفت و کودتای 28 مرداد، پایههای سلطنت او را متزلزل ساخته بود.
شاه تا یک سال پس از کودتای 28 مرداد 1332 مسئله بچه دار نشدن را جدی نگرفته بود اما پس از آن همراه ثریا برای درمان به آمریکا سفر کرد.
با این حال، چند پزشک بعدا پادشاه را متقاعد کردند که ثریا نمی تواند ولیعهدی برای او به دنیا بیاورد و در اسفند 1336 شاه و ثریا طلاق خود را اعلام کردند.
کتاب “کاخ تنهایی” جزییات این اتفاقات را از دید ملکهی سابق ایران دربردارد.
هنگامی که این کتاب را که متن اصلی اش به زبان فرانسه نوشته شده است، می خواندم، نشر شیوا و سبک ویژه آن را شایان توجه دیدم به گفته خانم ثریا – آقای لویی والانتن در نوشتن این خاطرات با ایشان همکاری داشته است، و نگارنده در میان نویسندگان روز مطبوعات فرانسه، سبک نگارش کسانی مثل ژان گو یا لویی والانتن و چند نفر دیگر را دوست دارم.
چرا که نشر آنها در عین حال ساده و نیز پیچیده بودن عاری از طنز و گاه خالی از احساس نیست.
کتاب «کاخ تنهایی را نباید با آن مجموعه «خاطرات» که سالیان دورتری پیش، خانم ثریا نگاشت و قصدش آن بود که در روزنامه ها و هفته نامه ها به چاپ رسد یکی دانست آن نوشته» امتیاز چاپ جهانی اش متعلق به آژانس مطبوعاتی اوپراموندی» بود و در سال ١٩٦٣ (١٣٤٢ خورشیدی)، که محمدرضاشاه در اوج قدرتش بود، در مطبوعات جهان به چاپ رسید؛ و حدود دوازده سال پیش به فارسی نیز ترجمه شد و به چاپ رسیده است.
کاخ تنهایی در آوریل ۱۹۹۱ فروردین – اردیبهشت ۱۳۷۰) توسط انتشارات ميشل لافون در پاریس انتشار یافت و اصل به زبان فرانسه نوشته
شده است.
اهمیت این کتاب تنها به خاطر سبک نگارش «خاطرات بودنش» نیست، بلکه بیان آن دارای یک رنگ سوررال» می باشد ــ به عبارت بهتر خاطره در درون یک خاطره بیان میشود و به همین جهت افعال در پاراگراف ها در زمان «گذشته» یا زمان «حال» وجوه تصریفی فعل به کار می رود که ما نیز سعی داشته ایم عین آن را به فارسی برگردانیم.
در آن «خاطرات» که پیشتر به چاپ رسید نویسنده، یعنی همسر جدا شده از شاه به گونه ای نسبی ملاحظاتی را در طرح بعضی مسائل به کار برد، که در کاخ تنهایی» با توجه بیشتری به واقعیت ها، آن را بیان میدارد؛ از آن جمله کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و دست C.I.A در آن است که با وجود این که همه جزئیات آن رویداد را می دانیم، خواندنش از قلم ملکه آن زمان جالب است ،همچنین اشاره به ضعف محمدرضاشاه خودستایی و خویش والاتر از دیگران شمردن اوست، و نیز دسیسه های درباری و نفوذ مادر و خواهران محمدرضا در او …
از سوی دیگر، تاثیری که از متن کتاب می تراود و بسیار انسانی جلوه میکند، آن است که دختر نوجوانی را مردی به نکاح خود می آورد و سپس نازایی زن جوان را صرفاً برای ادامه یک سلطنت لرزان و لغزان که حتی خود آن مرد به ادامه آن چندان امیدوار نیست در سنین جوانی رها میسازد و بعد یک سرنوشت ناشی از موقعیت ،پیشین زن را به دلچه ویتای پاینخت ایتالیا پرتاب میکند …
توضیح بیشتری را درباره ترجمه فارسی این کتاب ضرور نمیبینم تنها می افزایم، که سعی داشته ام در برگرداندن متن اصلی آن به فارسی، نهایت وفاداری را در شکل نگارش و محتوای احساسی آن به کار گیرم، چرا که، «کاخ تنهایی» میتواند به نوبه خود برگی باشد از آنچه که هفت سال، از سی و هفت سال تاریخ سلطنت پهلوی دوم را در خود جای میدهد، سلطنتی که ثمر آن برای این ملت جز مصیبت نبود.