نام محصول : کتاب غوررآپ غوررآپ
نویسنده : بهمن فرسی

بهمن فرسی (Bahman Forsi) دوازدهم بهمن سال 1312 در تبریز پا به این دنیا گذاشت.
او چهارساله بود که خانوادهاش تصمیم گرفتند به تهران مهاجرت کنند. بهمن فرسی در 14سالگی عطای تحصیل را به لقایش بخشید و وارد دنیای کار شد.
بهمن فرسی از دوران جوانی قدم در راه نویسندگی گذاشت و یادگیری داستاننویسی، نمایشنامهنویسی و نقد ادبی را پی گرفت.
اولین داستانهای او در نشریات مختلفی از جمله «کیهان»، «آژنگ»، «ایرانآباد»، «نگین»، «آشنا»، «چلنگر» و «اندیشه و هنر» چاپ میشد و اولین کتابش را با نام «نبیرههای باباآدم» که مجموعهای از داستانهایی با نثر آهنگین بود به چاپ رساند.
بهمن فرسی از سال 1332 وارد حرفهی روزنامهنگاری شد و در مجلهی «فردوسی» با نام «مفر» مقاله مینوشت اما در این حرفه دوام نیاورد و پس از چند سال آن را رها کرد. او در سال 1356 ایران را به مقصد لندن ترک میکند.
پس از مهاجرت، نشر خاک را در لندن به راه میاندازد و در همانجا به تألیف و نشر آثارش میپردازد.
همن فرسی امروزه بیشتر بهخاطر فعالیتهایش در عرصهی نمایشنامه و تئاتر ایران شناخته میشود.
او نویسندهای صاحبفکر و از پیشگامان نواندیشی در نمایشنامهنویسی و ادبیات مدرن ایران به شمار میرود. فرسی با تلفیق خلاقانهی ساختار نمایشنامههای کلاسیک و عناصر تئاتر نوین، توانست آثاری بدیع و نوآورانه بیافریند که تحولی در زمان خود ایجاد کرد.
بااینحال، امروزه جوانان آشنایی اندکی با او و آثارش دارند، گویی که این میراث گرانبها هنوز نیازمند کشف و شناخت دوباره است.
پنجاه سال از انتشار رمان شب یک، شب دو میگذرد، رمانی که بسیاری آن را عاشقانهترین اثر در ادبیات ایران میدانند.
بهمن فرسی، نویسندهی این اثر، در ابتدای کتاب بیوگرافی کوتاهی از خود ارائه میدهد، آن هم به زبان سومشخص!
این انتخاب خلاقانه خود نشانهی نوآوریهای سبکی اوست.
در مقدمهی کتاب آمده است:
«بهمن فرسی در سال ۱۳۱۲ در تبریز به دنیا آمد.
از ۴سالگی در تهران بود.
مدرسه را از میانه رها کرد. از ۱۴سالگی کار کرد، کارهای گوناگون، اما نه دولتی. چند سالی برای مطبوعات نوشت، اما تلخی نان قلم خیلی زود او را از این کار دلزده کرد.
چندین سال است و هنوز هم کارمند است. زن و یک پسر دارد.
شعر، داستان کوتاه، نقد و یادداشت سفر مینویسد. به تفنن بازیگری و نقاشی هم میکند.
هشت نمایشنامه برای تئاتر نوشته و چهارتای آنها را خود به روی صحنه آورده است.
مدتی است به سینما هم میاندیشد.
شب یک، شب دو را پنج سال پیش آغاز کرد؛ سه سال وقفه در آن افتاد.
دو سال اخیر را، باوجود درد استخوانی که توان کار را از او گرفته، پیوسته به آن پرداخت، و اینک…» این مقدمه تصویری زنده و صمیمانه از فرسی به دست میدهد؛ نویسندهای که بهرغم دشواریهای زندگی، همواره با اشتیاق در جستوجوی نوآوری و خلق آثاری ماندگار بوده است.
بهمن فرسی، همانطور که خود اشاره کرده، از سنین جوانی به نوشتن پرداخت و با نشریات و روزنامههای متعددی همکاری کرد؛ نشریاتی چون ایران آباد، نگین، آشنا، چلنگر، و اندیشه و هنر، و همچنین در روزنامههایی مانند آژنگ و کیهان داستانهایی از او منتشر شد.
آغاز فعالیت ژورنالیستی او به سال ۱۳۳۲ برمیگردد، زمانی که در مجلهی فردوسی با نام مستعار «مفر» شروع به کار کرد.
بهمن فرسی از همکلاسیهای دکتر جمشید لایق، هنرمند برجستهی تئاتر، تلویزیون و سینما بود که در تئاتر سعدی فعالیت میکرد. لایق پیشنهاد تشکیل یک گروه تئاتری را با همکاری چهرههایی چون علی نصیریان، فریدون فرخزاد، مهدی فتحی و چند نفر دیگر مطرح کرد.
فرسی در این جمع پویا، مسئول انجمن هنری و این گروه کوچک بود و این مسئولیت را تا پایان دوران دبیرستان بر عهده داشت.























