پسند ____________________________________
نوشته ی پشت جلد کتاب:
روز بعد باز 1
شناسه پست: 4558
بازدید: 469




پسند ____________________________________
نوشته ی پشت جلد کتاب:
روز بعد باز 2

پسند

____________________________________
نوشته ی پشت جلد کتاب:
روز بعد باز دوباره برگشته بودم دفتر احساس بیهودگی می کردم و اگر بخواهم رک حرف بزنم حالم از همه چیز بهم میخورد.نه من قرار بود به جایی برسم نه کل دنیا ما فقط ول می گشتیم و منتظر مرگ بودیم.در این فاصله هم کارهایی می کردیم تا فضای خالی را پر کنیم .بعضی از ماها حتی این کارهای کوچک را هم نمی کردیم .ما جز نباتات بودیم.من هم همینطور فقط نمی دانم چه گیاهی بودم.احساس می کردم که یک شلغمم
تلفن زنگ خورد.برش داشتم.
بله؟
اقای بلان شما یکی از برندگان قرعه کشی جوایز ما هستید
معرفی کتاب:
چارلز بوکسفکی در طول زندگی خود دچار بیماری های بسیاری شده بودو قبل از نوشتن این کتاب متوجه میشود که سرطان خون دارد. و برای همین هست که در. این کتاب درباره ی مرگ بسبار. صحبت میکند.
شخصیت اصلی داستان یک کاراگاه بسیار شکاک است و فکر میکند. همه ی ادم ها قراره سرش کلاه بزارن و بسیار. شخصیت عجیبی دارد و درطول کتاب وارد جریانات بسیار جالبی میشود که هم کتاب را طنزامیز و هم تلخ میکند🔦🔪



Source

نویسنده

pazzel
كنترل اطلاعات و بارگذاري ديتا

ارتباط با پشتيباني