نور صبح جمعه که به صورتم میخوره، شالم و برمیدارم و میگم باید زد بیرون…
لباسهام و نپوشیدم که عطر قهوه من و میکشونه تو آشپزخونه و به خودم میایم و میبینم فنجون قهوه به دست نشستم زیر آفتاب و دارم کتاب میخونم و از داغی قهوه تازه و حس خوب کتاب خوندن گرمی نرمی به همهجا نفوذ کرده
پینوشت: این روزها با قیمت بالای کتاب بیشتر از فیدیبو و با موبایل کتاب میخونم، اما خب نمیشه حس خوب ورق زدن کاغذ رو نادیده گرفت…
شما چطوری کتاب میخونین؟
@fidibobooks
[ad_2]
Source