سه دقیقه در قیامت 1
شناسه محصول: 10208
ورود براي ارسال گزارش نياز است
سه دقیقه در قیامت
سه دقیقه در قیامت

کتاب سه دقیقه در قیامت کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی روایتی است از خاطرات یکی از مدافعین حرم که زیر عمل جراحی برای لحظه‌هایی از دنیای خاکی می‌رود و تجربه‌ای نزدیک به مرگ دارد. او در این زمان کوتاه چیزهایی می‌بیند که درک آنها برای مردم عادی سخت است.

در این کتاب که بسیار مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته و نقدها و تفسیرهایی هم بر آن شده است، حقایقی درباره مرگ، برزخ، حال انسان در برزخ و بسیاری مطالب دیگر درباره حیات پس از مرگ خواهید خواند. اگر دوست دارید حقایقی حیرت‌انگیز از دنیای پس از مرگ بدانید، این کتاب را بخوانید.

معرفی کتاب سه دقیقه در قیامت

کتاب سه دقیقه در قیامت کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی روایتی است از خاطرات یکی از مدافعین حرم که زیر عمل جراحی برای لحظه‌هایی از دنیای خاکی می‌رود و تجربه‌ای نزدیک به مرگ دارد. او در این زمان کوتاه چیزهایی می‌بیند که درک آنها برای مردم عادی سخت است.

در این کتاب که بسیار مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته و نقدها و تفسیرهایی هم بر آن شده است، حقایقی درباره مرگ، برزخ، حال انسان در برزخ و بسیاری مطالب دیگر درباره حیات پس از مرگ خواهید خواند.

خواندن کتاب سه دقیقه در قیامت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر دوست دارید حقایقی حیرت‌انگیز از دنیای پس از مرگ بدانید، این کتاب را بخوانید. همچنین می‌توانید کتاب صوتی سه دقیقه در قیامت را در طاقچه بخوانید.

بخشی از کتاب سه دقیقه در قیامت

بعد دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر جراح، ماسک روی صورتش را درآورد و به اعضای تیم جراحی گفت: مریض از دست رفت. دیگه فایده نداره… بعد گفت: خسته نباشید. شما تلاش خودتون رو کردین، اما بیمار نتونست تحمل کنه.

یکی دیگه از پزشک‌ها گفت: دستگاه شوک رو بیارین… نگاهی به دستگاه‌ها و مانیتور اتاق عمل کردم. همه از حرکت ایستاده بودند! عجیب بود که دکتر جراح من، پشت به من قرار داشت، اما من می‌توانستم صورتش را ببینم! حتی می‌فهمیدم که در فکرش چه می‌گذرد! من افکار افرادی که داخل اتاق بدند را هم می‌فهمیدم.

همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. من پشت درب اتاق را می‌دیدم. برادرم با یک تسبیح به دست، نشسته بود کنار درب اتاق عمل و ذکر می‌گفت. خوب به یاد دارم که چه ذکری می‌گفت. اما از آن عجیب‌تر اینکه ذهن او را می‌توانستم بخوانم.

سه دقیقه در قیامت

فصل اول:روایت تجربه نزدیک به مرگ

فصل اول سه دقیقه در قیامت، به روایت افرادی می‌پردازد که تجربه‌ی نزدیک به مرگ داشته‌اند. در مصاحبه با افراد مختلف در کشورهای متفاوت، چندین مورد به صورت مشترک شناسایی شد. آن‌ها عبارت‌اند از: احساس مردن (مانند تماشای جسم خود از یک فاصله)، آرامش و نبودن درد (احساس تسکین آنی دردها)، تجربه‌ی خروج از بدن (خارج شدن از جسم و نگاه کردن به آن از ارتفاعی بالا)، تجربه‌ی گذر از تونل یا انتقال (احساس گذر از یک تونل یا گذرگاه تاریک که در انتهای آن نوری درخشان است)، رویت افراد نورانی (ملاقات با افراد ناشناس نورانی و یا درگذشتگان آشنا)، رویت موجود نورانی برتر (برخی افراد موجودی نورانی و برتر را می‌بینند که گذشته‌شان را به یادشان می‌آورد و می‌خواهند که کنار آن موجود بمانند ولی نمی‌‎توانند)، مرور کردن زندگی (تمام زندگی فرد مانند یک فیلم از برابر چشمانش گذر می‌کنند و بابت ناراحتی‌هایی که ایجاد کرده افسوس می‌خورد)، عروج سریع به آسمان (از مدار زمین خارج شده و از میان ستارگان می‌گذرند)، اکراه از بازگشتن (این تجربه برای اکثر افراد چنان لذت‌بخش است که نمی‌خواهند آن را ترک کنند)، فضا و زمان متفاوت (ممکن است در طول چند ثانیه هزاران اتفاق بیفتد).

فصل دوم:ورود به عالمی دگر

از فصل دوم داستان سه دقیقه در قیامت، ماجرای مدافع حرم مذکور آغاز می‌شود. در ابتدا از دوران کودکی او توضیح داده که در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمده و با چنان عقایدی رشد کرده است. او وقتی 17 ساله بوده بارها از عزرائیل می‌خواهد که پیش از آلوده شدن به گناهان این دنیا، جانش را بگیرد. تا این‌که یک شب ایشان را در خواب با ظاهری بسیار زیبا ملاقات می‌کند که به او می‌گوید هنوز زمان مرگش فرا نرسیده است. فردای آن روز تصادفی شدید می‌کند ولی آسیبی نمی‌بیند و چنین برداشت می‌کند که تعبیر همان خواب اوست، زیرا هم در خواب، و هم در لحظه بیداری و هم بعد از تصادف، نیمه‌ی چپ بدنش درد شدیدی داشته است.

او بعدها به سپاه پاسداران می‌پیوندد و سال‌ها در آن مشغول به کار بوده تا اینکه در سال 1390 در ماموریتی برای مقابله با مزدوران آمریکایی در شمال غرب کشور عازم حوالی پیران‌شهر می‌شود. در آن عملیات چشمانش آسیب می‌بیند که تا سه سال با وجود مراجعه به دکترهای مختلف، درمان نمی‌شود. تا این‌که یک روز متوجه می‌شود غده‌ای در پشت چشمانش قرار دارد که به چشم فشار می‌آورد. اما چون این غده به مغز چسبیده، امکان موفقیت عمل کم بوده و ممکن است بینایی خود را از دست داده و یا آسیب مغزی جدی ببیند. در نهایت با اصرار خود او عمل صورت گرفته و 6 ساعت به طول می‌انجامد.

آخرین مرحله‌ی سه دقیقه در قیامت

در آخرین مرحله عمل ناگهان احساس سبکی و آرامش خاصی او را در بر می‌گیرد. به سادگی از تخت بلند می‌شود و بعد تمام زندگی خود را از لحظه نوزادی در برابر چشمان خود می‌بیند. در این اثنا جوانی نورانی و زیبا که علاقه‌ی بسیاری نسبت به او حس می‌کرد در سمت راست او ظاهر شد. در سمت چپش نیز دوستان و آشنایان مرحومش ایستاده بودند. ناگهان به خاطر می‌آورد که آن جوان زیبا عزرائیل است. حضرت عزرائیل از او می‌پرسد: برویم؟ و در این‌جا متوجه اطرافش می‌شود؛ هنوز در اتاق عمل است، جسمش بر روی تخت بوده و علائم حیاتی ندارد.

پزشکان تصمیم به احیای قلبی می‌گیرند. نکته‌ی دیگر این‌جاست که در آن لحظه او می‌تواند برادرش را در پشت در اتاق عمل ببیند و افکار درون مغز دکترها و پرستاران را بشنود و گویی باطن افراد را ببیند. عزرائیل می‌خواهد او را ببرد، اما او اصرار می‌کند که همیشه آرزوی شهادت داشته و نمی‌خواهد بدین شکل بمیرد. در نهایت دو جوان دیگر از راه رسیده و او را با خود به بیابانی ناآشنا می‌برند. در این بیابان فردی پشت میز نشسته و در دورها از یک طرف شعله‌های آتش و طرف دیگر جنگل‏‌هایی سبز پیدا بود. فرد پشت میز کتابی را به نشان داد و گفت کتاب خودت هست، بخوان. در این کتاب اعمال خوب و بد او با جزئیات ذکر شده بود. با این‌که اعمال خوب او زیاد بودند اما هر غیبت، تمسخر و یا موارد دیگر بخشی از آن‌ها را از روی کتاب محو می‌کرد. برعکس آن نیز صادق بود، مثلا کمک به یک پیرمرد در سفر کربلا، پنج سال از گناهان او را بخشیده بود.

اعمال ماتأخر

به همین ترتیب از تاثیر موارد مختلفی چون حق‌الناس، صدقه، نماز و… بر کتاب اعمالش توضیح می‌دهد. در نهایت وقتی از کتاب اعمال خود ناامید می‌شود، از حضرت زهرا طلب شفاعت می‌کند تا بازگردد، ایشان نیز اجابت کردند. در یک لحظه احساس کرد که زیر پایش خالی شده و سقوط می‌کند. پزشکان موفق به احیای او می‌شوند.

تا مدتی پس از هوش‌یاری، هم‌چنان تاثیراتی چون دیدن باطن افراد، شنیدن ذکر خدا و… را احساس می‌کند و به همین علت می‌خواهد که تنها باشد. حتی متوجه می‌شود برخی افرادی را که در عالم برزخ دیده بود و گمان می‌کرد مرده‌اند، هنوز زنده‌اند، یعنی در آن عالم برخی موارد مربوط به آینده را هم مشاهده کرده بود. ترس‌ناک‌ترین بخش این تجربه برایش این بود که تا سال‌ها وقتی به قبرستان می‌رفت صداهای وحشتناکی می‌شنیده است. در آخر بیان می‌کند که تمامی دوستانش که شهادت‌شان را دیده بود یکی‌یکی شهید شدند و خود او نیز هم‌چنان آرزوی شهادت دارد.

اطلاعات محصول

تعداد صفحات 122
تعداد پارت 1
اندازه 3
فرمت pdf
زبان فارسی
سطح عمومی
ارائه دهنده pazzel
به روز رسانی
  • ابتدا محصولات مورد علاقه خود را به سبد خرید اضافه نمایید.
  • سپس روی آیکون سبد خرید کلیک کنید.
  • محصولات داخل سبد خرید و مجموع مبلغ قابل پرداخت در صفحه تسویه حساب به شما نمایش داده می شوند.
  • فرم تسویه حساب را تکمیل کرده و روش پرداخت خود را انتخاب نمایید.
  • می توانید با استفاده از درگاه های پرداخت آنلاین خرید خود را تکمیل نمایید.
  • پس از تکمیل خرید می توانید به فایل های محصول دسترسی داشته باشید.
  • در صورت داشتن حساب کاربری می توانید سوابق خرید خود را در پنل کاربری خود مشاهده نمایید.

درباره پشتیبانی محصول

کلیه محصولات پیش از انتشار توسط کارشناسان پازل بررسی می شوند اگر قبل از خرید سؤالی دارید می توانید در قسمت دیدگاه ها مطرح کنید. پس از خريد محصول درصورت مواجهه با خطا در لينك دريافت ،‌ و يا موارد مشابه و مربوط به محصول مورد نظر مي توانيد از طریق تیکت با فروشنده محصول ارتباط برقرار نماييد و يا در صفحه مشخصات محصولات از طريق كليد زرد رنگ مورد خود را جهت بررسي گزارش نماييد . در صورتيكه محصول مورد نظر را از طريق هر يك از اشتراكات ویژه خریداری نموده باشيد نيز مي توانيد از طریق پنل کاربری خود اقدام به ارسال تیکت نمايید.كليه محصولات اين سايت بدون خدمات پس از فروش مانند نصب و راه اندازي ارائه مي گردد.

روشهای پشتیبانی

جهت ارسال تیکت جدید باید وارد حساب کاربری خود شوید.
قیمت محصول
رایگان
pazzel
1300 نمایش
122
1
سه دقیقه در قیامت
5 از 1 رای
سه دقیقه در قیامت

دسترسی به فایل های خریداری شده

دانلود مستقیم

فروشنده

pazzel
كنترل اطلاعات و بارگذاري ديتا

روش هاي پرداخت

کد تخفیف محصولات

عضویت در بروکر Nordfx

سه دقیقه در قیامت

ارتباط با پشتيباني