بوبول
کتاب بوبول اثر ایرج پزشک زاد است. قطعات ادبی و طنزی که در کتاب بوبول می بینید برگرفته از تعدادی از نوشته های ایرج پزشکزاد است در سال هزار و سیصد سی و سه و سی چهار که در نشریات ادواری آن زمان می نوشت در مقدمه کتاب این چنین می نویسد که:
شاید بعضی آنها امروز دیگر جنبه انتقادی خود را از دست داده باشد مثلا قطعه ای که بمناسبت جمع اوری و نگهداری معتادین بمواد افیونی در باغ مهران نوشته شده امروز که بر اثر همکاری نزدبک دولت و ملت بحمدالله دیگر حتی یک نخود تریاک در تمام کشور پیدا نمیشود.
فقط بعنوان اشره بیک دور از تاریخ مملکت قابل ضبط است همچنین قطه نسل بیچاره که بنده چند سال بعد از انتشار خبر مقطوع النسل شدن دو نفر از هموطنان بدست دو بانوی کوتاه فکر نوشتم و چون بعلت روشن بینی و عاقبت اندیشی اکثریت بانوان کشور واقعه نظیر پیدا نکرده اهمیت و تازگی خود را از دست داده است.چند انتقادی که در قسمت اخر کتاب ملاحظه میفرمایید در روزنامه اطلاعات جمعه منشتر شده است.چون با عنوان رسمی انتقاد برشته تحریر درامده از قسمت اول مجزی گردیده است.
میل داشتم تمام نوشته های خود را پیدا میکردم و منتخبی از انها را به نظر شما میرساندم.
این چند قطعه را هم مدیون اقای نعمت الله جهانبائویی مدیر فردوسی اقای دکتر مصطفوی مدیر مجله روشنفکر و اقای احمد شهیدی سردبیر نشریات اطلاعات هستم که بعضی شماره های موجود نشریات خود را در اختیارم گذاشتند و از ایشان بسیار ممنونم دی ماه سال هزار و سیصد سی هشت ایرج پزشکزاد
ایرج پزشکی زاد
ایرج پزشک زاد سال ۱۳۰۶ در تهران متولد شد. وی پس از تحصیل در ایران و فرانسه در رشته حقوق دانشآموخته شد و به مدت پنج سال در ایران به قضاوت در دادگستری مشغول بود. پس از آن به خدمت در وزارت امور خارجه ایران ادامه داد. آخرین سمت پزشکزاد در ایران، مدیرکل روابط فرهنگی بود.او کار نویسندگی را در اوایل دهه ۱۳۳۰ با نوشتن داستانهای کوتاه برای مجلهها و برگردان نوشتههای ولتر، مولیر و چند رمان تاریخی آغاز کرد.ایرج پزشکزاد شیفته سعدی بود و هنگام کار در وزارت امور خارجه، نویسنده ستون طنز «آسمون ریسمون» در مجله فردوسی نیز بود.
پزشکزاد درباره خود میگوید:
از پدری پزشک و مادری معلم به دنیا اومدم. تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران و تحصیلات عالیه رو در فرانسه در رشته حقوق گذراندم. بعد از فارغالتحصیلی به استخدام وزارت امور خارجه درآمدم و به عنوان دیپلمات پیش ازانقلاب در اونجا کار کردم. بعد به فرانسه برگشتم و به کار روزنامهنگاری و قلم زنی و نوشتن اراجیف مشغول شدم.