اوستا جلد دوم
زنی را ایستاده خواهم که در اندیشه و گفتار و کردار نیک سرآمد و خوب اموخته و فرمانبردار شوهر اشون سپندارمذ و زنانی است که از آن تواند اشون مردی را ایستاده خواهم که در اندیشه و گفتار و کردار نیک سرآمد و از خستویی آگاه و با کیذ بیگانه است و با کنش خود جهان را به سوی اشه پیش می برد اینک هر یک از شما مزدا پرستان را در همی خوانم و رد به شمار آورم امشاسپندان و سوشیانتها را که داناتر راست گفتارتر یاری کننده تر و خردمندترند…..
درباره کتاب اوستا
اوستا، این اثر جاودان و کتاب دینی ایرانیان باستان، قرنها دور از دسترس توسط پارسیان هندوستان حفظ و نگهداری شد تا عاقبت توسط محققی جسور به اسم آنکتیل دو پرون از محدوده بسته خویش بالوپر گشاد و به محافل علمی اروپا راه پیدا کرد. استاد پورداود ترجمه آنکتیل دو پرون را ترجمهای سنتی میشناسد و خود چندان آن را برای پژوهش مفید نمیداند، زیرا معتقد است کار وی برگردان دستورهای سورت هندوستان است که وی عیناً همان نکات را برگردانده است، پورداود بر این باور است که ترجمهٔ سنتی نسبت به ترجمهای مبتنی بر علم اشتقاق کمتر قابلاعتماد است و بیشتر در معرض خطر و لغزش قرار دارد.
نخستین اثری که پورداود از مجموعه اوستای خود به چاپ رساند ترجمه گاثاها (گاتها) هست که نخستینبار در ۱۳۰۴ در بمبئی در سلسله انتشارات انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی و ایران لیگ از نفقه پشوتن مارکر به طبع رسید. اما او گزارشی دیگر نیز از گاتها فراهم میآورد که از نظر روش نگارش و صحت با متن نخستین تفاوت دارد این گزارش دوم در برلین انجام گرفته و از آنجا به هندوستان فرستاده شده است.
ترجمه یشتهای پورداود بر اساس اوستای گلدنر است که در سه جلد در سالهای ۱۸۹۰-۱۸۸۶ در آلمان به چاپ رسیده است، در حالی پارسیان هند خود بیشتر از ترجمه وسترگارد بهره میجستند. گزارش نخستین بخش یشتها، از هر خرد یشت تا خود رشن یشت، در بمبئی انجام گرفت و دیباچه آن در آغاز فروردینماه ۱۳۰۷ خورشیدی نوشته شده است. گزارش بخش دوم یشتها، از فروردین یشت تا خود ونند (یشت بیستویکم) در برلین پایان یافته و دیباچه آن در یکم فروردینماه ۱۳۱۰ در همان شهر نوشته شده است.
یسنا که پنجمین جلد از تفسیر اوستایی پورداود است همانند جلد دوم یشتها و خرده اوستا در برلین فراهم آمده است، یسنا دارای هفتادودو فصل است. جالب اینکه پس از چاپ بخش نخست یسنا، بخش دوم آن بیستوچهار سال بعد به چاپ رسید.
در این کتاب علاوه بر ترجمه متن اوستا، فرهنگ بزرگی از ریشهشناسی واژگان پارسی فراهم آمده است. همچنین نوشتهای از دکتر محمد معین در اطراف زندگی شادروان پورداود به کتاب افزوده شده تا در شناخت بیشتر استاد برای علاقهمندان مفید باشد.
کتاب اوستا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به مطالعه دربارهٔ اوستا و تاریخ ایران کهن پیشنهاد می کنیم.
بخشی از کتاب اوستا
«داریوش در کتیبه بیستون به پدرش عنوان پادشاهی نمیدهد، از او مثل سایر حکام ایالتهای مملکت خود اسم میبرد، از آن جمله در کتیبه مذکور منقوش است: «داریوش پادشاه گوید پارتوَ (پارت، خراسان کنونی) و ورکانَ (گَرگان، جرجان) از من یاغی شدند و خود را پیرو پرورتیش Pravartis خواندند، مردم آنجا از پدرم ویشتاسپ (گشتاسب) که در پارت بود سر پیچیدند، آنگاه گشتاسب با لشکری که نسبت به او باوفا مانده بود بیرون رفت و در یک شهر پارت موسوم به ویشپ اوزاتیش Vispa uzatis بنای دعوا گذاشت، اهورامزدا او را یاری نمود. به خواست اهورامزدا گشتاسب لشکر یاغی را سر کوبید، در بیست و دوم ماه و یخن Viyaxna (مطابق ۵ فوریه ۵۲۱ پیش از مسیح) این دعوا روی داد». داریوش در متمم این خبر میگوید که «من از ری (رگا) لشکری به یاری گشتاسپ فرستادم و در یک شهر پارت موسوم به پتیگرَبنا Patigrabana دوباره در اول ماه گرمَپادَ Garmapada (مطابق ۳ آوریل ۵۲۰ پیش از مسیح) جنگی واقع شد و گشتاسپ قوای متمردین را درهم شکست، دگرباره مملکت پارت به زیر فرمان من درآمد. چنانکه ملاحظه میکنید گشتاسپ پدر داریوش عنوان پادشاهی ندارد فقط خشترَپاون Xsatrapavan (ساتراپ) دو ایالت پارت و گرگان میباشد. در صورتیکه زرتشت به حامی خود گشتاسپ عنوان شاهی میدهد و سنّت مرکز و پایتخت این شاه را در باختر (بلخ) ذکر میکند و نکته دیگری که باید متذکر شویم این است که داریوش مکرراً اسامی آبا و اجداد خود را اینطور میگوید: داریوش پسر ویشتاسپ، پسر ارشام، پسر اریاراْمنَ Ariaramna، پسر چیشپیش Cispis، پسر هخامنش و سلسله کیانیان که به قول سنّت در باختر سلطنت داشت در اوستا و کتب پهلوی و حمزه و آثارالباقیه بیرونی و شاهنامه و غیره اینطور آمده است: کیقباد، کیکاوس، کیخسرو، کی لهراسب، کی گشتاسب، یعنی که در کتیبه ویشتاسپ پسر ارشام و در سنت ویشتاسپ حامی زرتشت پسر اَوْروَتْ اسپ Aurvat-Aspa (لهراسب) میباشد.»