نام محصول : کتاب من خدمتکار شاه انگلیس بودم
نویسنده : بهومیل هرابال
مترجم : بهاره هاشمیان
داستان پنج فصل با نام دارد و توسط شخصیت اصلی بدون نام آن روایت می شود.
زمان داستان سال های پیش و پس از جنگ دوم جهانی و مکان رخداد های اصلی آن کشور چک اسلواکی سابق و چک کنونی است.
راوی در شروع داستان کارش را به عنوان خدمتکار هتل شروع می کند.
طنز جالب توجه هرابال که یکی از مشخصه های آثار اوست، از همان نخستین جملات خود نمایی می کند. رئیس هتل در شروع کار گوش راوی را می پیچاند و به او تذکر می دهد که نه باید چیزی ببیند و نه چیزی بشنود و از او می خواهد که جمله اش را تکرار کند.
بعد از تکرار این جمله رئیس گوش دیگر او را در دست می گیرد و می پیچاند و دستور می دهد که او در عین حال باید چشم و گوشش باز باشد.
راوی با حیرت جمله ی دوم را هم تکرار و سپس کارش را در هتل آغاز می کند.
من خدمتکار شاه انگلیس بودم داستانی شلوغ و پر ماجراست و نکات ریز و درشت جالب فراوانی دارد.
بهومیل هرابال، زاده ی 28 مارس 1914 و درگذشته ی 3 فوریه ی 1997، نویسنده ی اهل چک بود. میلان کوندرا، رمان نویس سرشناس، او را بهترین نویسنده ی معاصر چک می خواند.
هرابال در سال 1948 دکترای حقوق گرفت و همزمان با تحصیل، دوره هایی را در سطح دانشگاهی در فلسفه ی ادبیات و تاریخ گذراند اما پس از تحصیل، از مدرک و پیشینه ی تحصیلی اش هیچ استفاده ای نکرد و به قول خودش به یک سری مشاغل جنون آمیز از جمله سوزن بانی راه آهن و راهنمایی قطارها، نمایندگی بیمه، دست فروشی اسباب بازی، کارگر کارخانه ی ذوب آهن و کار در کارگاه پرس کاغذ باطله پرداخت.
هرابال در این دوره، یک کارگر/روشن فکر بود.
آنچه در آثار هرابال به وضوح به چشم می خورد، آشنایی خیره کننده ی او با ظرایف شغل ها و زندگی افراد در این مشاغل است.
بهومیل هرابال در فوریه ی 1997 پس از افتادن از پنجره ی طبقه ی پنجم بیمارستانی در پراگ چشم از جهان فرو بست.
گفتنی است که او برای غذا دادن به کبوترها به لب پنجره رفته بود.