نام محصول : کتاب اعترافات گرگ تنها
نویسنده : ناصر ایرانی

شاعر و نویسندهی مدرن ایرانی، سرنوشت عجیبی دارد. با ایمان به محتومیت سرنوشتش، بیوقفه نوشته و مینویسد و از اولین حقوق حیاتی زیستن محروم بوده و هست چه برسد به حق انتشار اثر و دیدن کتابهایش در قالب فرزندانی که از اعماق ذهن و جانش بیرون آمدهاند.
شاعر و نویسندهی مدرنی که در ایران زاده و پرداخته شده، ناملایمات را از حاکمان، مردم، خانواده و دوستانش توامان دیده و میبیند و باز هم از خودنوشتنش دست نمیکشد.
چه رنجی عظیمتر از این که کتابهای درسی بچههای ایران، کمتر نشانی از روشنفکر مدرن ایرانی در تمام صد سال گذشته داشته است؟
با این همه روشنفکر معاصر ما همواره نوشته و تا پای جان بر سر اندیشهاش در احترام به انسان و جهان ایستاده است.
ناصر ایرانی از جملهی همین نویسندگان بزرگی بود که بیوقفه نوشت و هر روز کمتر و کمتر قدر دید ولی از نفس نیفتاد تا وقتی که دیگر جسمش ناتوان شد و بازایستاد. کتاب «اعترافات گرگ تنها:
وقایعنگاری یک زندگی» یکی از صدها نوشتهی ناصر ایرانیست که به گفتهی خودش، روایتی صادقانه از کودکی تا جوانی اوست، یعنی از پا گذاشتنش به این دنیا در 1316 و گذران زندگیاش در دهههای بیست، سی، چهل تا 1353. این کتاب که جلد اول خودزندگینامهی ایرانیست، با نثری یگانه و هوشربا، وقایع پس از شهریور 1320، کودتای 28 مرداد 1332 و جریانهای روشنفکری دهههای سی و چهل و پنجاه را در کنار زندگیای که نویسندهی ما با شور و حرارت بینظیرش گذرانده است، شرح میدهد.
اعترافات گرگ تنها آینهایست که ناصر ایرانی ابتدا رو به خودش و سپس رو به دوستان و دشمنانش گرفته و از آن بیشتر رو به کشور و مردمش و به همین دلیل عیش خواندنش را نباید از دست داد.
ناصر ایرانی با نام کامل ناصر نظیفپور ایرانی (زادهٔ ۷ مرداد ۱۳۱۶ در تهران – درگذشتهٔ ۲ آبان ۱۳۹۷ در تهران) نویسنده، مترجم و نمایشنامهنویس در ایران بود. ناصر ایرانی در محله سنگلج تهران متولد شد. پدرش بنکدار بود. بنا به گفتهٔ خود او در آغاز ۱۴ سالگی در تابستان ۱۳۳۰ (خورشیدی) عضو سازمان جوانان حزب توده ایران شد و در آغاز ۱۸ سالگی در تابستان ۱۳۳۴ (خورشیدی) از آن سازمان کناره گرفت.
انتقادهای او به حزب توده به سه دلیل بودند: این که اعضا طبق اصول حزب نمیزیستند، این که حزب از دکتر مصدق حمایت نمیکرد، و این که حزب، استالین را بتوار میپرستید.
او دانشجوی مدیریت بازرگانی بود و در بانک بازرگانی نیز کارمند، اما به علت ناسازگاری این رشته و شغل با روحیاتش هردو را رها میکند. رئیس انتشارات سازمان حفاظت از محیطزیست و سردبیر مجله شکار و طبیعت نیز بود.
آثارش عموماً سیاسی بودند و در دوران محمدرضا پهلوی ممنوعالقلم شد و ۴ بار به زندان افتاد. در سال ۱۳۵۳ به انگلستان میرود و در کالج پرینستون ادبیات انگلیسی میخواند، اما تحصیل را برای مشاهده نزدیک انقلاب ایران باز هم رها میکند.
ناصر ایرانی در دوران جنگ ایران و عراق به درخواست خودش برای نوشتن داستان و رمان به جبهه رفت. او با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دفتر نشر فرهنگ اسلامی همکاری میکرد.در دهه ۷۰ هجری شمسی در نشریاتی مانند کیان و روزنامه جامعه مطلب مینویسد.
پس از این دوره وارد یک انزوای طولانی تا زمان مرگش میشود. ایرانی، کتاب خاطرات خود را در سال ۱۳۸۶ (خورشیدی) نوشت ولی تاکنون به آن اجازهٔ چاپ داده نشدهاست. علاوه بر این کتاب او هزاران صفحه آثار منتشر نشده دارد که شامل چندین رمان، نمایشنامه، و داستان کوتاه میشوند.
وی شب ۲ آبان ۱۳۹۷ (خورشیدی) در ۸۱ سالگی و پس تحمل مدتها بیماری درگذشت.
وی وصیت کرده بود که جنازهاش را برای پژوهش علمی به دانشگاه تهران بدهند.























