خاطرات تاج السلطنه
جنبه ی دیگر آن تمایلات فرهنگی یاد شده، پرداختن به تحلیل حوادث و رخدادهای زمان حیات نگارنده است از جانب وی. این تحلیل اکثره، توأم است با خرده گیری بر وضع موجود. این خرده گیری نیز متأثر است از جو فرهنگی سے سیاسی حاکم، و خاصه مباحث رانج فیمابین محافل منورالفکران. در نگرش به خویشتن وبر سایرین، بزرگترین عامل سازنده را محیط اجتماعی میداند و از آن میان سهم محیط خانوادگی و تعلیم و تربیت اولیه را برتر می دارد. این نگرش اما، به یکسان اعمال نگشته، در ربط با موضوع و مورد نگرش، فزونی و کاستی می گیرد. آنجایی که مورد و موضوع نگرش حالات و خصایص خود اوست، تمامی آن حالات و خصایص معلول محیط اجتماعی است و خرده گیریها راجع به اجتماع؛ و در آنجای که مورد سایرین اند، خاصه که بعضی نیز در میان آید، نهم محیط اجتماعی فراموش کشته، تمامی خرده گیریها به افراد راجع است.
گذشته از این، گاه نیز بروز ناخودآگاه تمایلات پایدار طبقاتی، که تاج السلطنه کم و بیش منکر آنست و مدعی آزادیخواهی و برابری انسان ها، به ظهور ناهمگونی دیگری می انجامد در نگرش و قضاوتهای وی. زان جمله: از سویی، در باب هدده» و «ننه هی خویش می نویسد…..