خانه من تغییر کرده. اونقدر زیاد که وقتی وارد میشم کفشامو مرتب و منظم تو جا کفشی گذاشتم. برق سینک آشپزخانه چشمم رو زد. نه تنها هیچ ظرف نشسته ای نمونده بلکه ماشین ظرف شویی هم خالیه. لیوان ها و ماگ های رنگی من به طرز غریبی مرتب توی کابینت چیده شدند.
دلشوره گرفتم مثل نزدیکای عید، یا وقتی اتو کشیده منتظر اومدن مهمونم. میزهای تمیز و یه شاخه گل توی ماگ نارنجی. این وحشتناکه … یه زنانگی عجیب داره توی این خونه نفوذ میکنه.