مهندسی معکوس بدافزار
مهندسی معکوس بدافزار فرآیند تجزیه و تحلیل بدافزار برای درک عملکرد و هدف آن است. این فرآیند میتواند نحوه حذف بدافزار از سیستم یا ایجاد سد دفاعی در برابر آن را تعیین کند. مبحث مهندسی معکوس بدافزار چالش برانگیز است، زیرا بدافزارها اغلب به گونهای طراحی میشوند که تجزیه و تحلیل آنها دشوار باشد. عوامل تهدید ممکن است از تکنیکهای مبهمسازی، رمزگذاری، و ترفندهای دیگر برای پیچیدهتر کردن برنامهها استفاده کنند.
علاوه بر این، نویسندگان بدافزار ممکن است به طور مکرر کد را تغییر دهند تا مهندسی معکوس آن دشوارتر شود.
مهندسی معکوس بخش مهمی از درک و مبارزه با بدافزارها است. هنگامی که بدافزار کشف میشود، اولین چیزی که محققان امنیتی میخواهند بدانند این است که چگونه کار میکند. با این حال، درک ساده نحوه عملکرد بدافزار برای محافظت در برابر آن کافی نیست. برای اینکه این موضوع واقعاً مؤثر واقع شود، محققان امنیتی باید بتوانند نه تنها نحوه عملکرد بدافزار را درک کنند، بلکه چگونگی تکامل آن را نیز پیشبینی کنند.
فرآیند یادگیری مهندسی معکوس، شبیه به یادگیری زبان خارجی برای بزرگسالان است. مرحله اول یادگیری یک زبان خارجی، با مقدمهای بر حروف الفبا آغاز میشود که برای ساختن کلمات با معنایی کاملاً تعریف شده استفاده میشود. مرحله بعدی شامل درک قواعد گرامری حاکم بر نحوه چسباندن کلمات به یکدیگر برای تولید یک جمله مناسب است. پس از اینکه فرد به این قوانین عادت کرد، یاد میگیرد که چگونه چندین جمله را به هم بچسباند تا افکار پیچیده را بیان کند. در نهایت به جایی میرسد که زبانآموز میتواند کتابهای بزرگ نوشته شده به سبکهای مختلف را بخواند و همچنان افکار موجود در آن را نیز درک کند. در این مرحله، میتوان کتابهای مرجع در مورد جنبههای باطنیتر زبان – نحو تاریخی، واجشناسی و غیره را مطالعه کرد.
در مهندسی معکوس، زبان، زبان معماری و اسمبلی است. کلمه یک دستورالعمل اسمبلی است. پاراگراف ها دنباله ای از دستورالعمل های اسمبلی هستند. کتاب یک برنامه است. با این حال، برای درک کامل یک کتاب، خواننده نیاز به دانستن بیشتر از واژگان و دستور زبان دارد. این عناصر اضافی شامل ساختار و سبک نثر، قواعد نانوشته نوشتن و موارد دیگر است. درک برنامههای کامپیوتری نیز مستلزم تسلط بر مفاهیم فراتر از دستورالعملهای اسمبلی است.