پزشکی در ایران باستان
دانش پزشکی ایرانیان باستان، هم بمانند دانش ستاره شناسی در نزد ایشان به هر چند که اصاله منشأ و محتوای قومی و ملی داشته به توان گفت که باز بدون تأثر از علم وتمدن بابلی نبوده است. اقوام باستانی کاسی و مادی و پارسی ایران زمین اساس در زمینه های دینی و علمی به توسط قبیلۂ روحانی «مغان» خویش یکسره از فرهنگ میانرودانی متأثر بوده اند، که می توان چنین گرایش و تأثتری را تحت اصطلاح کلی «بابلی مآبی» تقریبا در همه شؤون ملاحظه و مطالعه کرد. متأسفانه در خصوص دانش پزشکی و حرفه طبابت در نزد عیلامیان باستان، اگر نگوییم هیچ، همانا اطلاعات و معلومات حاصله بسیار اندک و ناچیز است؛ آن اندازه که درباره ستاره شناسی ویژه آنان توانستیم در فصول پیشین مختصر آگاهی و شناخت فرا دست کنیم، اکنون در باب کارورزی پزشکی میان عیلامیها تھی دستیم؛ منتها چون هم به قیاس و قرینه ها حرفه طبابت در میان ایشان یکسره همسان و همانند پیشه پزشکی و بنیاد و روش های آن در نزد سومریان و بابلیان بوده، بسا آنچه درباره طب بابلی قابل اخبار و اظهار است، همان وضع را در خصوص عیلامیان باستانی ایران بتوان ابراز داشت…..