پیشگویی های زرتشت جلد دوم
۳۲ – یا چون مردی برای انجام آیین دین آماده شد هرچند مراسم دین نداند چون بامنش نیک آتش افزود سزاوار است .
۳۳ – خواسته و آزرم همه به جدا کیشات وجداراهات رسد.
۳۴ – و ثوابکاران نیک از دودمان آزاد مردان و دانشمندان دین بی پوشش و سر پا برهنه بروند .
۳۵ – خردات، دختر آزادگان و بزرگان و دانشمدان دین به شکستگی و بندگی رسند و (زویش) خردات به بزرگی و فرمانروایی رسند واوارگان وخردان به پیشگاهی و فرمانروایی رسند .
۳۶ – آزادگان و بزرگان و دانشمندان دین به شکستگی و بندگی رسند و (زویش) و خردان به بزرگی و فرمانروایی رسند و آوارگان و خردات به پیشگاهی و فرمانروایی رسند .
۳۷ – گفتار دینداران و مهره و گزارش قانونگزاران راست ، گفتار راستان و نیز آن پاکات را انگیزش پندارند ؛ گفتار خردات ونارو زنندگان و بدکاران و دلقکان و فتوی دهندگان نا حق را راست و باور دارند .
۳۸ – و بدان سوگند دروغ خورند و به زور گواهی بدات دهند و زور و ناسزا برمن اورمزد گویند .
۳۹ – آنانکه به پیشوایان دین و پیروان دین نام بردارند بدخواه یکدیگر باشند و خرده گیری کنند و بد یکدیگر را نگرند ؛ برایشان اهریمن و دیوان دشمنی بیشتر برده باشند .
۴۰ – و از گناهیکه مردمان کنند ، از پنج گناه سه گناه پیشوایان دین و پیروان دین کنند و نیکان را دشمن باشد و عبادتی که بپذیرند انجام ندهند و بیم از دوزخ ندارند .
۴۱ – و اندر آن دهمین صد صال که هزاره تو بسر خواهد رسید ، ای سپتیمان زرتشت! همه مردم آزبرست و ناسزا دین باشند….
در مورد صادق هدایت
صادق هدایت، در روز چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ هجری شمسی در خانوادهای سرشناس متولد شد. پدر او «هدایتقلیخان اعتضادالملک» از رجال سیاسی قاجار بود و مادرش «زیورالملوک»، دختر «حسینقلی مخبرالدوله»، از سیاستمداران نامدار دوره ناصرالدینشاه محسوب میشد. صادقخان فرزند ماقبلآخر خانواده خویش بود که تنها یک خواهر کوچکتر از خود داشت.
عیسیخان و محمودخان، دو برادر بزرگ صادق هدایت محسوب میشدند که با وجود برخورداری از طبع ادبی و هنری، در دستگاه سیاسی کشور با مناصب مختلف مشغول بهکار شدند. علاوه بر این، «سپهبد حاجعلی رزمآرا»، نخستوزیر محمدرضا پهلوی نیز شوهر «انورالملوک»، خواهر صادقخان بهحساب میآید.
تحصیلات
صادق هدایت در ۶ سالگی، تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه علمیه تهران آغاز کرد و در همین دوران با انتشار روزنامه دیواری «ندای اموات»، از قریحه ادبی خود رونمایی کرد. دوران دبیرستان وی در مدرسه دارالفنون، بهعلت بیماری چشمدرد متوقف شد و او بهالاجبار مدرسه را ترک کرد؛ اما یک سال بعد در مدرسه «سنلویی» که به فرانسویها تعلق داشت، تحصیلات خود را از سرگرفت.
هدایت اولین باب آشنایی خود را با ادبیات جهان، در مدرسه سنلویی توصیف میکند؛ جایی که با تعلیم فارسی به کشیش دبیرستان، از دانش او درباره ادبیات جهان بهره میبرد.
آغاز نویسندگی هدایت را میتوان از همین دوران و در پی علاقه وی به علوم غریبه و متافیزیک توصیف دانست. کمی بعدتر وی با انتشار نخستین مقاله خود در روزنامه هفتگی، نخستین گام را در راه هدایت شدن برداشت.
صادق هدایت در سال ۱۳۰۷، بهدلایلی که از آن سخن نمیبرد، اقدام به خودکشی کرد. وی خود را از پلی به رودخانه «مارن» فرانسه انداخت؛ کمک سرنشینان قایقی سبب شد تا قصه هدایت طولانیتر شود. نزدیکان او علت خودکشی نخست هدایت را پارهای از مسائل عاطفی نقل میکنند؛ هرچند خود در این رابطه با همان زبان طنز و زهرآگین به برادرش محمود هدایت مینویسد