نام محصول : کتاب خاطرات منشی شخصی هیتلر
نویسنده : کریستا شرودر
مترجم : پریسا ابن یامینی

کریستا شرودر بهعنوان منشی پیشوا در طول دوران رایش سوم، کاملا در موقعیتی قرار داشت که اعمال و رفتار هیتلر و مهمترین چهرههای اطراف او را مشاهده کند.
خاطرات شرودر در ارائه بینشهای شگفتانگیزی کوتاهی نمیکند: او به رفتارهای بورژوازی، پرهیزکاری شدید و نوسانات خلقی او اشاره میکند. در واقع، چند ماه پس از اینکه مرتکب این اشتباه شد که هیتلر بارها و بارها با او مخالفت کرد، او را طرد کرد.
علاوه بر تصویری که او از هیتلر به تصویر می کشد، حکایات روشنگرانه ای درباره نزدیک ترین همکاران هیتلر نیز وجود دارد. به عنوان مثال، او به یاد می آورد که رابطه بین مارتین بورمن و برادرش آلبرت (که در کارکنان شخصی هیتلر بود) آنقدر بد بود که آن دو فقط از طریق آجودان مربوطه با یکدیگر ارتباط برقرار می کردند – حتی اگر در یک اتاق بودند.
همچنین زندگی شخصی عجیب و جنون والتر داره، وزیر رایش، روشن است.
شرودر ادعا می کند که از وحشت رژیم نازی چیزی نمی داند. هیچ چیزی از حس چشمانداز یا همان چیزی که در خاطرات منشی دیگر هیتلر، ترادل یونگ مییابیم، وجود ندارد – که به این نتیجه رسید که «باید میدانستیم». لحنی که در خاطرات شرودر وجود دارد، لحنی تلخ است.
این بدون شک یکی از مهمترین منابع اولیه دوران پیش از جنگ و زمان جنگ است.
کریستا شرودر در مجموع دوازده سال منشی شخصی هیتلر بود.
او تا زمان خودکشی او در آوریل 1945 به عنوان منشی او کار می کرد و در Wolfsschanze در نزدیکی Rastenburg زندگی می کرد. خاطرات او Er War Mein Chef اولین بار در سال 1985، یک سال پس از مرگ او در مونیخ در سن 76 سالگی منتشر شد.
درباره کتاب خاطرات شخصی منشی هیتلر
کتاب بهنحو خوشایندی سبک خودمانی دارد و پر از حرفهای راستودروغ، بیان نقاط ضعف و خصوصیات شخصی اطرافیان هیتلر و نیز موضوعات مهمتر مثل روابط مرموز و اغلب مشکلدار هیتلر با زنان است.
شرودر، منشی پیشوا از ابتدا تا پایان رایش سوم، هیتلر را مانند هر شخص دیگری بهخوبی میشناخت و در جایگاه بسیار خوبی قرار داشت تا درباره رفتار و شخصیت هیتلر نظر بدهد.
او هیتلر را فردی متعصب و سادهلوح توصیف نکرده است که برای خوانندگان امروزی بسیار آشناست؛ بلکه فردی بخشنده، حتی مهربان و نیکوکار توصیف کرده است؛ مردی که دست زنان را میبوسید؛ بهراحتی با منشیانش صحبت میکرد و عاشق کیک سیب باواریایی بود.
بنابراین به خاطر تمام افشاگریهای راست و دروغش، بخش تاریکی در داستان شرودر وجود دارد. به دلیلی، «سبک» کتابش کاملاً غیراستدلالی است؛ مثلاً هیچ قدرت استدلال یا اینکه تقصیر من بود و ما باید از جنایات رایش سوم مطلع میشدیم که در خاطرات دیگر منشیهیتلر، ترادول یونگه هست در این کتاب وجود ندارد.
کتاب خاطرات شخصی منشی هیتلر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به کسانی که مایل هستند دربارهٔ هیتلر و اتفاقات آن دوران اطلاعات بیشتری کسب کنند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب خاطرات شخصی منشی هیتلر
آغاز گرفتاریهایم
در ۱۹۸۲ خانم شرودر از من پرسید که آیا میخواهم یادداشتهایش را با تفاسیر خودم منتشر کنم. خیلی غافلگیر شدم. از تجربه بد او با کتاب زولر مطلع بودم و برای همین نمیخواست یادداشتهایش در طول حیاتش منتشر شود. یکی دیگر از دلایل تأخیر در انتشار این بود که با توجه به کتابهای لینگه، فون بلو، هافمن، کراوزه، هنرییته فون شیراخ و …
بهمحض انتشار، خاطرات آن را تکهتکه میکردند و خودش را از این بابت مقصر میدانست. خانم شرودر هیچ دستمزدی برای یادداشتهایش نمیخواست. پول یا هر پاداشی را رد کرد، مرتباً تأکید میکرد که حقوق مستمریاش کافی است. خواسته خاصی نداشت و از داشتههایش راضی بود. هیچ علاقهای به فروش یادداشتهایش نداشت.
تا پایان عمرش بر روی حرفش ایستاد با اینکه پیشنهادها کم نبودند. وقتی نتوانستم به پرسوجوی او فوراً پاسخ دهم این موضوع مدت قابلتوجهی کنار گذاشته شد.
از نظر او این پایانی برای موضوع قلمداد میشد. با وجود این، بهمحض بازگشت خانم شرودر از بیمارستان که برای درمان سرطان پوست رفته بود، دوباره موضوع یادداشتها مطرح شد و من آنها را گردآوری کردم. آن موقع نمیتوانست انگشتانش را خم کند و در تایپ کردن مشکل داشت و خیلی زود خسته میشد.
روز قبل از اینکه به کلینیک اشلوسبرگ در اوبراشتافن برود، من را دعوت کرد و درباره انتشار یادداشتهایش در حضور دوستش که با او میخواست فردا به سفر برود مفصل صحبت کردیم. وقتی با آمبولانس برگشت، بهشدت بیمار بود. چند روز بعد زنگ زد و از من خواست تا به او سری بزنم. گفت دوباره باید به بیمارستان برگردد، به من صندوق مشکی قدیمی بزرگی داد که شامل وصیتنامه ادبیاش بود. تأکید کرد که در هیچ شرایطی نباید دارایی ادبیاش به دست روزنامهنگاران یا شخص دیگری بیفتد.
از این بابت بسیار نگران بود. باید همیشه به یاد حرفها و خواستههایش باشم. خواستهاش این بود که یادداشتهایش بعد از مرگش منتشر شود.
متوجه شدم که آنها احتمالاً موضوعات جالبتری در خود دارند، آنها را مرتب کردم و شرحی بر آن نوشتم. اگر کتاب در همهجا روان به نظر نمیرسد، دلیلش این است که لازم بود تا از صفحات ناقص دستنوشته و یادداشتهای تکی استفاده شود که کریستا شرودر دقیقاً خودش آنها را آماده کرده و خواستار انتشارشان بود.
کریستا شرودر (Christa Schroeder) یکی از منشیهای شخصی آدولف هیتلر، قبل و در جریان جنگ جهانی دوم بود.محل زندگی وی در این زمان بیشتر در آشیانه گرگ بود.وی پس از آن در ژانویه ۱۹۴۵ به فورربونکر فرستاده شد و تا آوریل ۱۹۴۵ در آنجا اقامت داشت.وی در می ۱۹۴۵ دستگیر و سه سال بعد آزاد شد.