نام محصول : کتاب دودمان پهلوی جلد 2
نویسنده : دکتر جعفر شاهید
شامل وقایع وتاریخ به قدرت رسیدن خانواده پهلوی ازدوره قاجاریه تا سال1332 شرح تولد و به پادشاهی رسیدن رضاشاه پهلوی وپسرش محمدرضاشاه پهلوی.شامل عکسهای بسیارزیادی ازخانواده پهلوی دردوره های مختلف.
دودمان پهلوی آخرین دودمان پادشاهی ایران (۱۳۰۴–۱۳۵۷) است که پس از برچینش دودمان قاجار، در ایران پادشاهی کردند و ایران پهلوی را شکل دادند.رضاخان میرپنج با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به قدرت رسید و وزیر جنگ و سیدضیاء نخستوزیر شد، پس از سه ماه، سیدضیاء از نخستوزیری برکنار شد و قوام به جای او نخستوزیر شد و رضاخان وزیر جنگ باقیماند.
بعدها وی به مقام رئیسالوزرایی رسید. رضاشاه پهلوی، شاه ایران از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ و بنیانگذار سلسلهٔ پهلوی بود.
رضاشاه در سفرنامه مازندران اصالت خانوادگی خود را سوادکوه مازندران معرفی میکند. دو دستنویس منسوب به رضاشاه بر جای مانده که به سفرنامه مازندران و سفرنامه خوزستان موسوم است. سفرنامه مازندران در سال ۱۳۵۵ توسط مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی پهلوی در تهران به چاپ رسیدهاست.
رضاشاه پهلوی در سفرنامه مازندران، اصالت پدری و نیاکانی خود را به مازندران و سوادکوه رسانده و از آنجا با عنوانهای «مسقط الراس» و «خانه» و «وطن خود» و مرقد اسلاف و اجداد و نیاکانش یاد کردهاست. اهمیت این منبع در آن است که چاپ اولش در سال ۱۳۰۵ توسط خود رضاشاه و چاپ دومش در دوران پهلوی دوم و با تأیید دربار و توسط یکی از مراکز درباری به چاپ رسیده و از این حیث منبع موثق میباشد
تاریخ دو هزار و پانصد ساله ایران پر است از افتخارات جاویدان و فناناپذیر ملتی که قرنها مشعلدار تمدن دنیا بوده و سهم بزرگی در تمدن کنونی جهان دارد. متاسفانه گذشته ما غالباً بوسیله بیگانگان و بدست اجنبی نگارش یافته و جز کتیبه ها و سنگ نبشته هایی که از عهد باستان در سینه خاک ، یا در پیشانی کوه های بلند باقیمانده چیزی در دست ما نیست.
از این رو تاریخ قرون اولیه ایران که مربوط به سلسله های هخامنشی و اشکانی و ساسانی نیست، با همه عظمت و قدرت سلاطین آنهد و جهانگشانیها و خدماتی که بفرهنگ و تمدن جهان کرده اند.
آنطور که باید برای ما روشن نیست، زیرا از آثاری که در باره ایران بدست مورخان بیگانه نگارش یافته غالباً آمیخته با غرض ورزی و کینه توزی و حق شکنی است. بطوریکه فتوحات و پیروزیهای درخشان ایران را كوچك و ناچیز نشان داده و در عوض موفقیت های عادی خویش را بصورت اعجاز و عملی خارق العاده جلوه گر ساخته اند.
اما تاریخ ایران در دوره اسلامی اگرچه روشن تر از اعصار و ازمنه پیش از آن است. با وجود این در اثر تحولات بزرگ و تغییرات شگرفی که در طی قرون متمادی در این کشور رویداد و منجر بهجوم امپراطوریهای بزرگ و اقوام و طوائف وحشی بمیهن ما گردید ، قسمت اعظم این آثار از بین رفت و جز معدودی کتب خطی و نسخ قدیمی چیزی برای ما باقی نماند.
بنابر این برای آنکه تاریخ معاصر که نسل کنونی شاهد و ناظر آن بود.
بطرز جالب و مطلوبی انتشار بابد وقایع و حوادث مهم تاریخی با مرور زمان بدستخوش فراموشی سپرده نشود، نگارنده این کتاب تصمیم گرفت تاریخ زندگی خاندان پهلوی و علل انقراض سلسله قاجار و چگونگی تشکیل سلسله پهلوی را با مدارک صحیح و کامل انتشار دهد.
بطوریکه این مجموعه برای تمام کسانی که بخواهند از وقایع بعد از استبداد صغير واواخر سلطنت احمد شاه و اوضاع سیاسی و نظامی و اجتماعی ایران مطلع شوند. بصورت يك سند مهم تاریخی مورد استفاده قرار گیرد.
این نکته نیز نا گفته نماند که نگارنده این کتاب نه تنها هیچگونه منظور و نفع شخصی از انتشار این تاریخ نداشته بلکه با صرف وقت و مرارتهای زیاد و مراجعه بكلية تواريخ و مطبوعات و یادداشتهای رجال سیاسی و مطبوعات نیم قرن اخیر تاریخ مزبور را برشته تحریر در آورده و با صرف مبالغ هنگفتی این کتاب را منتشر ساخت.
و چون این رسم از دیر باز مرسوم بوده که هر نویسنده ای اثر خود را بعزیز ترین و گرانبهاترین کسی که بار علاقند بوده تقدیم میکرده است.
اینجانب نیز ا تر ناچیز خود را به دملت خشناس ایران که بیست و پنج سال با سرافرازی و نیکنامی در برابر سهمگین ترین حوادث تاریخ پایداری کرده و از زیر همه آن فشارها و شکنجه ها و سوانح خانمان بر بادده با موفقیت و کامیابی سرد است کرده است تقدیم میدارم و امیدوارم این هدیه کوچک یکی از فرزندان این آب و خاک را با بزرگواری خود قبول فرمایند و از لغزشهایی که ممکنست در خلال نوشته های این کتاب ملاحظه فرمایند. قلم عفو بر روی آن بکشند قرن شانزدهم میلادی در تاریخ جهان ما در حوادث و آغاز تحولات عظیم سیاسی و اجتماعی و علمی و ادبی بشمار میرود.
دکتر جعفر شاهید از روزنامه نگاران نسل بعد از شهریور بیست و ضد مصدق بود. سلطنت را آن قدر دوست داست که نام دلبندش را محمدرضا گذاشت تا وقتی به شاهید وصل می شود او را به یاد آورد. نشانی پایداریش همین که در تابستان و پائیز ۵۷ که هواداران سلطنت بیشترشان یا گوشه ای خزیده و یا مشغول یافتن راهی برای مغازله با انقلابیون بودند که خانه و ویلا – و احیانا شغل و مزایا و درجه – را حفظ کنند، و کسی نبود که آخرین ۲۸ مرداد و آخرین چهارمین آبان را مانند هر سال جشن بگیرد، جعفر شاهید ایستاد و همه کاری کرد که سالها کرده بود.
همه به غضب نگاهش می کردند در آن فضای انقلابی، شاید خطر هم داشت اما وقتی دربار هم برگزاری مراسم ۲۸ مرداد را تعطیل کرده بود، جعفر شاهید مدیر جوانمردان هیچ کوتاه نیامد .
همان نقش های همه ساله را چاپ کرد و گرداند. روزنامه اش (جوانمردان) هم همین طور بود . هر شماره به مناسبتی عکسی از شاه آخرین در آن بزرگ صفحه اول چاپ می شد.