نام محصول : کتاب زندگی جاسوسی و عشق های ماتاهاری
نویسنده : گی دو بلت
مترجم : مسعود ثابت مهرجردی

… ماتاهاری سرش را بلند کرد. ژاندارمی که طرف چپش نشسته بود، میخواست که یک مگس بزرگ شکار کند. مگس پرواز کرد و بر روی یک مجسمه نشست. قضات یک لحظه به این منظره چشم دوختند.
آنها وقت نداشتند که مطالب را ماشین کنند. با این حال گاهی قلمخوردگی در نوشتههایشان به حکم اجبار، حاصل میشد. در این زمان دو بار درب را زدند و در به آهستگی باز شد. شخصی از پیشخدمت میپرسید: «اینجا جلسه سوم شورای جنگ است؟»
– بلی استاد! ولی اعلام شده بود که ورود ممنوع است!
– برای من قدغن نیست زیرا من یک وکیل هستم.
این وکیل هنوز جوان بود. پالتوی وکالتی که بسیار نو و زیبا بود به تن داشت و پیشخدمت را نگاه میکرد. پیشخدمت اما مردد بود و جوابی نمیداد. او علامت صلیب جنگ را بر روی دکمه کت وکیل مشاهده کرده بود.
رییس با دیدن تازهوارد با خوشرویی گفت: «خواهش میکنم بفرمایید داخل.»
همه حضار به نوبه خود به تازهوارد احترام گذاشتند.
در این میان ماتاهاری سرش را به زیر انداخته و با خود صحبت میکرد. شاید هم غرولند. رییس او را در این حالت دید و گمان کرد که زیر لب را به او دشنام میدهد.
به طور کلی زنها شجاعت را دوست دارند و او نیز همین خصیصه را در رفتارش داشت.
منشی دادگاه با خواندن صورتجلسه، سکوت را شکست. …
گی دو بلت یکی از نویسندگان فرانسوی قرن بیستم، شورانگیزترین لحظات هیجانآور زندگی زنی جاسوس به نام ماتاهاری را در این کتاب به قلم آورده و ظاهرا این کتاب از روی یک واقعه حقیقی تاریخی به صورت داستانوار، نوشته شده است.
کتاب حاضر که نسخهای بسیار قدیمی و نایاب از چاپ قدیمی این کتاب میباشد،























