نام محصول : کتاب شبح شوخ طبع
نویسنده : اسکار وایلد ، تنوفیل گوتیه
مترجم : نیلوفر خوش زبان
طلبه اگر در گفتوگوها یا در مصاف با افراد بیادب، با حاضرجوابی، جوکها و لطیفههای غیراخلاقی تعریف کند، کِشتی تبلیغش سوراخ شدهاست و خبر ندارد!
این کتاب نمونههای جذاب از شوخطبعی طلبهها را ذکر میکند و حدود آن را مشخص میکند.
خواندن کتاب شوخ طبعیهای طلبگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام طلبهها و علاقهمندان به شناخت اصول طنز در گفت وگو پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب شوخ طبعیهای طلبگی
چایی فلفلی
تو آشپزخانه بودم. کتری دوستم روی اجاق بود و قوری روی آن، جا خوش کرده بود. با خودم گفتم: بد نیست کمی سر به سر دوستم و همحجرهایهایش بگذارم. کمی فلفل قرمز ریختم توی قوری و با عجله از آشپزخانه خارج شدم.
داخل حجرهام که رفتم، رفقا با دیدن چهرهٔ من متوجه شدند خبری است.
داستان را برایشان با آب و تاب گفتم و بعد منتظر شدیم تا صدای دوستانمان از اتاق کناری هنگام نوشیدن چای بلند شود.
نیم ساعت گذشت، اما خبری نشد. داشتیم تحلیل میکردیم که چرا از آنها سر و صدایی بلند نشد. یکی گفت: «کم ریختهای.» دیگری گفت: «فلفلش تند نبوده…» که یک دفعه درِ حجره باز شد. آقای «زارع» بود.
گفت: «آقای … نگو کار من نبوده که قبول نمیکنم. همهٔ حجرهها رو یکی یکی گشتم و تا آخرین حجره آمدم.»
من که حسابی غافلگیر شده بودم، گفتم: «مگه توی حجرهٔ کناری بودی؟»
گفت: «نه، حجرهٔ خودمون بودم.»
گفتم: «پس چرا تو کتریِ اونا چای درست کرده بودید؟»
گفت: «بعداً حالتو میگیرم. این کتری مال خود ماست که شبیه به کتری اوناست.»
بعد خندید و گفت: «البته کمی فاصله افتاد، آتیشم خوابید. خودمونیمها! شوخی بدی هم نیست. یه چیز جدید یاد گرفتم.»
بعد همگی زدیم زیر خنده.