نام محصول : کتاب صبح بخیر آقای پیچ پیچی
نویسنده : فرشته نزاکتی رضاپور

از متن کتاب:
صحنه تاریک است.
صدای بوق ضعیف تلفن می آید.
کسی در حال تلفن زدن است.
بعد از یکی دو صدای بوق سمت چپ صحنه به آرامی روشن می شود.
یک زن روی تختی یک نفره نشسته است.
لباس راحت خانه پوشیده (بلوز و دامن یا پیراهن) با این که نشسته اما عصبی است و پایش را تکان می دهد و با دست آزادش با موها و لباسش بازی می کند.
ناخنش را می جود.
ناخنش را نگاه می کند.
دستش را می اندازد و باز به کار دیگری مشغول می شود.
فکرش به شدت درگیر چیزی است.
صدای بوق چندین بار دیگر هم شنیده می شود تا قطع شود.
زن بلند می شود.
گوشی را روی تخت پرت می کند.
می خواهد راه برود یا کاری بکند اما هنوز دو قدم راه نرفته باز می نشیند و دوباره شماره می گیرد.
حالا در کنار صدای بوق تلفن، صدای لرزش گوشی هم می آید سمت راست صحنه به آرامی روشن می شود و سمت چپ تاریک یک تخت دو نفره دیده می شود.
یک کوله پشتی زنانه با طرح سنتی رنگارنگ روی تخت است و یک گوشی کنار آن افتاده.
صدای مردی می آید و خودش از تاریکی وارد روشنایی فضای تخت می شود…
فرشته نزاکتی رضاپور در مشهد متولد شده و هم اکنون ساکن کاناداست.
او در کلاسهای داستاننویسی علی موسیزاده و حسین مرتضاییان آبکنار داستاننویسی را آموخته و تا کنون داستانهای کوتاهی از او در نشریههای ادبی از جمله در «بانگ» منتشر شده است.
او در داستان «آبی فیروزهای در زمینه صورتی» بیانگر هیاهو در روابط خانوادگیست که به بیزاری و سرخوردگی میرسد. در این داستان، نویسنده در دیالوگهایی سرزنده، سویههای پنهان و ترسناک با هم بودن ما را بیان میکند.
نشر مهری در لندن با انتشار اطلاعیهای اعلام کرده است که «صبح بخیر آقای پیچ پیچی» برداشتی آزاد از هزار و یک شب است.
بر این اساس، نویسنده، داستان زنی را بیان میکند که قصهگویی مدرن است و کیف و لپتاپش که برای او حکم زندگی را دارد توسط مردی جوان، دزدیده میشود.
زن در کشاکشی مضحک برای بازپسگیری کیف و لپتاپش که تنها نسخههای داستانش در آن است مجبور میشود داستانهای نیمه کارهاش را برای مرد تعریف کند.
سه داستان عاشقانه مختلف که درباره تجربیات غریب و بعضا ناکام کننده امروزی انسان از عشق است و نخ مرتبط کننده آنها عشقهایی ناتمام و شکست خورده است.
در فرازهایی از متن، با رفلکسیونهای نویسنده از زبان شخصیتهایش درباره آفرینش ادبی آشنا میشویم.
نشر مهری فراز زیر را برجسته کرده است. فرشته نزاکتی رضاپور مینویسد:
«این اتفاقا برای همه نویسندهها میفته. هر روز کلی داستان ناتموم خلق میشه و دور ریخته میشه. حتی گاهی قبل نوشتن، نویسنده داستانو تو ذهنش رها میکنه.
گاهی برای همیشه داستان ناپدید میشه و گاهی بعد سالها با تغییر شکل برمیگرده و یه شکل دیگه کامل میشه.
دقیقا مثل زندگی میمونه.»
فرشته نزاکتی رضاپور به بانگ میگوید ««صبح بخیر آقای پیچ پیچی» را در سال ۹۵ در ایران نوشته و در سال ۹۶ تا ۹۷ داستان را بازخوانی و بازنویسی و برای انتشار آماده کرده است.
جملات کوتاه با ضربآهنگ تند با لحن و زبان بسیار نزدیک به زبان روزانهی شخصیتهای نوجوان و جوان، درگیر با مسائل عاطفی در یک بافت منسجم داستانی از مشخصات داستانهای نزاکتی رضاپور است.
او در داستان «زیر درخت بزرگ، نزدیک بار متل وسط راه» که در نشریه ادبی بانگ منتشر شده بود مینویسد:
«حتی غلت زدنتم میتونه لهجه داشته باشه. حرکت تنت. تصور کن.
از ک به و. از و به ج. اینا رو باید همین الان بهت بگم نیلوفر.»























