نام محصول : کتاب مرد رویاهای من
نویسنده : دوریس دوری
مترجم : علی عبداللهی
«…نمیشناسمش!
آدم چطوری دلتنگ آدمی غریبه میشود؟
اصلاً چه پیش میآید که آدم عاشق آدم غریبه و لاقیدی میشود؟
چرا همیشه فکر میکنی، وقتی با کسی توی یک بستر هستی، واقعاً باید همزمان دوستش هم داشته باشی؟
اگر فقط با او قهوه خورده بودم حالا کمتر زجر میکشیدم.
چرا به خاطر کمی رمانتیکبازی همه چیز این همه دراماتیک میشود؟
رمان «مرد رویاهای من» اثر دوریس دوری (-۱۹۵۵)، یکی از بهترین داستاننویسان زن آلمانی و برنده جایزهی ارنست هوفریشتر و جایزهی بتینا فون آرنیم مجلۀ بریگیته، است. آثار دوری با آنکه زنانهاند و لطیف، اما گویا همیشه با تمایلات فمینیستی افراطی همخوان نیستند.
داستان «مرد رؤیاهای من» علاوه بر درونمایهای عشقی و لطیف، بیانگر تلاش زنی است آنتونیا نام، در جستجوی خود به بهانهی یافتن مرد رؤیاهایاش.
زنی احساساتی، بریده از زندگی طبیعی که در دنیای سرمایهداری و سودای بهرهکشی از تن آدمها به صرفِ زیبایی ظاهریشان، از درون تهی میشود، اما خودش در درون خود این تهیشدگی را حس میکند و برای گریختن از آن به هر دری میزند.
در همین تلاشها ناگهان به ولگردی لاقید و کثیف برمیخورد. به او دل میبندد. به همان کسی که به تعبیری بخشی از تمایلات خودش است.
نویسنده در سیرِ داستان، ما را به آمریکای لاتین، به پرو و در نهایت به ویرانههای ماچوپیچو میبَرَد تا با قهرمانهای اثر که یک مرد و یک زن هستند، شگفتیها و پیچیدگیهای تمدنی عظیم اما ویرانه را ببینیم و تکامل دو فرد را از دو زاویهی مختلف نظاره کنیم: مردی که ظاهراً به خودش رسیده و با خیال راحت در پلشتیِ خودخواسته، برای دهنکجی به مناسبات بورژوازی و جامعهی سرمایهداری، راه گدایی و هیپیگری را در پیش گرفته و زندگی رقتباری دارد، اما خشنود و آرام به نظر میرسد و زن جوانی که از کالایی شدن و توجه بیاندازه از سوی دیگران به ظاهرش و غوغای شهرت زودهنگام از راه قرار گرفتن عکساش بر روی مجلههای رنگین و جلف، از خودش منزجر میشود.