نام محصول : کتاب نامه ای به دنیا
نویسنده : اسماعیل فصیح

اسماعیل فصیح نویسنده ای است که همیشه راه هایی برای مجذوب کردن خواننده در چنته دارد. این بار در نامه ای به دنیا روایت گر داستان دیگری از سال های جنگ می شود.
نامه ای به دنیا با قطعه شعری از امیلی دیکنسون آغاز می شود ( قطعه شعری که گویی نام کتاب برگرفته از آن است) و با حضور شیرین و دائمی “جلال آریان” و بخش هایی از زندگی واقعی اسماعیل فصیح ادامه می یابد.در حقیقت می توان گفت فصیح در ابتدا، با بیان کردن انتهای داستان تو را شگفت زده می کند و با موجی از سوال و شگفتی تو را به خواندن ادامه داستان سوق می دهد. فصل های کتاب یک در میان بین زمان حال و گذشته در گردش است و تمام ابهامات ایجاد شده را تا انتها از بین می برد.
جملاتی از کتاب
- چشم هاي زمردين خيلي خيلي روشن لهستاني – اوكرائيني داشت و چشم هاي سبز هميشه خوب بود.
- عشق مي تواند همه چيز را زنده كند ، جز مرگ را ، كه من در اين نيز شك دارم …
- ما کسانی را که دوست داریم میکشیم. چون خودخواه هستیم و چون آنها را نمی فهمیم.
- ما مردم را گول می زنیم برای اینکه به اونها احتیاج داریم، و برای اینکه چیزی از اونها میخوایم مثل عشق.
- زن در این دنیا، یعنی شخصیت خصوصی زن، بالاتر از هر چیز، در پی عشقه یا به عقیده من باید باشه – و هر چی که از عشق حاصل میشه…
- براي يك دختر يا براي يك زن ، به جز چندتايي كه نابغه ن ، در اين دنيا مهم ترين چيز اينه كه چه كسي دوستش داره، با چه كسي ازدواج مي كنه و بچه ش يا بچه هاش …
زنان و دختراني كه به عنوان داوطلب در جبه هاي جنگ خدمت مي كردند و كشته مي شدند ممكن بود لقب شهيد داشته باشند ولي خياباني به اسم آنها نام گذاري نمي شد.
خلاصه کتاب
داستان در مورد زنی آمریکایی است که ردپایی در گذشته ی جلال آریان دارد و به سبب او سرنوشتش به ایران و جنگ گره ای کور می خورد.
فصیح بسیار هوشمندانه به خواننده ی دائمی خود احترام می گذارد و با قرار دادن حلقه هایی نامرئی بین تمام کتاب هایش کاری می کند که هیچ وقت از این همراهی پشیمان نشوی.
جلال آريان زمانی كه در آمريكا بوده با دختری احساساتی و رمانتيك به نام آنجلا آشنا می شود. آنجلا عاشق ايران است و بعد از اتمام تحصيلاتش به عنوان استاد به ايران می آيد . در ايران با پسری به نام عباس توحيديان ازدواج می كند .
عباس عاشق آنجلاست ولی خانواده ای مذهبی و سنتی دارد كه پذيرای او نمی شوند .
در جريان جنگ عباس كشته می شود و خانواده اش قيومت مهدی تنها پسر آنها را بر عهده گرفته و آنجلا را از ديدن او محروم می كنند.
اكنون آنجلا با شديد شدن جنگ ايران و عراق به ايران آمده تا پسرش را نجات دهد. نامه ای به دنیا، تفنگی پر است در گوشه ای. آتشفشانی خاموش است، سر نهفته…طعم تلخ و گس جدایی است و عشق … آنجا که آنجلا در مورد موجودیت زن سخن می گوید که خواندنی است و ناگفتنی….