نام محصول : کتاب نقالی و روحوضی
نویسنده : فریده رازی

نقالی در ایران قدمتی طولانی دارد و در حفظ بخشی از فرهنگ و سنت های بومی ایران زمین نقش بسیار مهمی ایفا کرده است، به خصوص در دوره هایی که مردم از توانایی خواند و نوشتن بی نصیب بودند، و طبعا نقل شفاهی اسطوره ها و آموزه های آیینی رواج داشته است.
مبنای نقالی به صورت کنونی داستان های معروف حماسی به ویژه شاهنامه ی فردوسی است. این هنر در زمان صفویه به اوج خود رسید و تا زمان ما ادامه یافته است.
«نقال به کسی میگویند که در قهوهخانهها یا اماکن عمومی یا میادین، با آداب و رسوم خاص، داستانهای حماسی و پهلوانی و ملی میگوید.
همان طور که گفتیم، نقالها در قدیم دهقانان بودند و توضیح دادیم منظور از دهقان، زارع نیست. دهقان تاریخدان و کدخداست.
نقال سالها زیر نظر استادی که به او مرشد هم میگویند آموزش میبیند، یا سالها پای صحبت داستانگویان دیگر مینشیند و چیز میآموزد.
نقال باید تیزهوش باشد و زودفهم تا آنچه را مورد توجه تماشاچیان است یاد بگیرد و از بر کند و، به مدد استعداد و خلاقیت شخصی، در جای مناسب نقل تغییر لازم را هم بدهد.
نقال چوبی به دست میگیرد که به آن تعلیمی، مِطراق یا مِطرَقه میگویند و با آن حرکات مخصوص داستانگویی را هدایت میکند.
نقال به تنهایی برنامه اجرا میکند، خودش هم بازیگر است هم گوینده و هم کارگردان. او خیلی آسان از نقشی به نقش دیگر میرود و فیالبداهه موضوع را تغییر میدهد بیآنکه برنامه تغییر کند. نقال دهها نفر را در یک جلسه سرگرم میکند.
نقالی از اجتماعِ قبیلهای آغاز شد، از پایکوبی دور آتش و پایکوبی در جنگل. نقالی نمایش فردی است و حالتهای گوناگون بیان یک واقعه.
برخی آن را شروع نمایش چند نفره میدانند. از گفتهٔ پیران قوم و برخی شواهد معلوم میشود که ابتدا افراد قبیله دور هم جمع میشدند و به آنچه رئیس قبیله میگفت گوش میکردند، چه بیان واقعه، چه داستان، چه جادو یا داستان اساطیری، و بدین ترتیب بود که نمایش بنیان گذاشته شد.
چنانکه گفتیم، پیشینهٔ داستانسرایی را ابن ندیم در الفهرست به «ایرانیان نخستین» میرساند. قصه و داستان، در بیشتر جوامع بشری، مردم را به سوی خود میکشیده و به شکلهای گوناگون در میان آنان گسترش مییافته. قصهگویان در مکانهایی که محل تجمع مردم بوده، انواع قصهها را میگفتهاند.
کار بعضی از آنان هم فقط بیان نوع خاصی از داستان (مثل داستانهای ملی) بوده. د
ر جوامع اسلامی، از حدود قرن ۴ م یا شاید پیش از آن، قصهگویان با هم رقابت داشتهاند.
قهوهخانه نیز از دیرباز محل نقل انواع داستانها بوده. نقالی در ایران از قرن ۱۰ ه/۱۶ م قالب کنونی را یافته و شروع آن، همان طور که اشاره شد، با داستانهای شاهنامهٔ فردوسی بوده است.
بیضایی نقالی را چنین تعریف میکند: «نقل یک واقعه یا قصه یا شعر یا نثر با حرکات و حالات و بیان مناسب در برابر جمع.»
نقالی بیشتر جنبهٔ تخیلی (فانتزی) دارد تا حقیقی و مخاطبان آن عامهٔ مردماند: «در ایران شاهنامهخوانی مثل تئاتر عمومی و ملی است و از مردم عادی تشکیل شده است و به هیچ گروه یا عقیده یا رژیمی تعلق ندارد».
داستانگویی یک مراسم رسمی و مذهبی و استعاری و سنتی ایرانی است، چه در گذشته و چه در آینده.
در نقالی اصلاً صحنهپردازی وجود ندارد، نقال حتی لباس عوض نمیکند، فقط چوبدستی را با حرکات خاص که نشانهٔ شور و هیجان است حرکت میدهد.
خطابِ نقال همیشه به تماشاچی است و کوشش میکند آنها به داستان اعتقاد پیدا کنند.
محل ایستادن نقال بالاتر از جایگاه تماشاچیان است ولی گاهی برای گرفتن پول به طرف آنها میرود. مزد نقال را صاحب قهوهخانه میدهد ولی گاهی مشتریان نیز به او دستخوش میدهند.»
فريده رازي متولد سال 1317، نویسنده و مترجم ایرانی می باشد.