نام محصول : کتاب چند بار شالگردنت را ببفام؟
نویسنده : فاطمه جابری فرد
کتاب چند بار شالگردنت را ببافم که توسط فاطمه جابری فرد نوشته شده است.
این نمونه جمع آوری شده ی داستان برگرفته از هفت داستان کوتاه می باشد که از مطالعه نمودن آن به طور حتم لذت فراوان خواهید برد.
دختری که در این داستان وجود دارد با اسم ماهرخ نشسته بود بر روی صندلیِ روبروی پنجره و مشغول بافتن چیزی بود.
همه ی سال آرام بود شباهت داشته به یک گیاه بود که می نشست روبروی پنجره و زیر لب آوازی زمزمه می نمود و دستانش مشغول به انجام کار بافتن بود.
ولی روزهایی که حالش زیاد خوب نبود و پریشان می شد به طور دائم در خواب و بیداری هذیان می گفت. بدون وقفه نام امیر را به زبان می آورد و فریاد می کشید. نه لب به غذا می زد و چیزی میخورد و نه حتی جز با تزریق آرامبخش می خوابید.
پشت سر هم در انتظار بود و در وحشت هیچکس هم نمی دانست چه مساله ای او را به این روز انداخته است.