بیشتر ریاضیدانان زمینهٔ مطالعاتی شان و در حالت عمومی تر کل ریاضی را همراه با لذت و زیبایی میدانند برای همین برای توصیف ریاضیات (یا حداقل برخی بخشهای آن) از صفت زیبا استفاده میکنند. برخی ریاضی را به هنر تشبیه میکنند و بعضی دیگر آن را یک فعالیت خلاقانه میدانند.
اما در بیشتر موارد ریاضی را با شعر و موسیقی مقایسه میکنند. برتراند راسل احساس خود پیرامون زیبایی ریاضی را چنین بیان کرد: ریاضیات، در جایگاه واقعی خود نه تنها حقیقت را حکایت میکند بلکه در منتها الیه زیبایی است – یک زیبایی سرد و تلخ مانند آنچه که در یک تندیس میبینیم بدون هیچگونه نشانهای از طبیعت ضعف تر ما، بدون زیباییهای فریبندهٔ نقاشی و موسیقی و همچنان در انتهای خلوص و توانایی در نمایش کمال، چیزی که تنها بالاترین هنر قادر به نمایش آن است. ذات حقیقی سرخوشی و غرور.
احساس شکستن محدودیتهای یک انسان معمولی و بالاتر رفتن، و این چیزی است که نشانهٔ اوج برتری است و تنها در ریاضی و شعر میتوان آن را جستجو کرد. پل اردوش احساسش دربارهٔ غیرقابل وصف بودن ریاضیات را چنین بیان کرد: «اعداد برای چه زیبا هستند؟
مانند این است که بپرسیم چرا سمفونی ۹ بتهوون زیبا است. اگر دلیل آن را نمیدانید کسی هم نمیتواند آن را به شما بگوید.
من میدانم که اعداد زیبایند.
اگر آنها زیبا نباشند پس هیچ چیز زیبا نیست.»