دیوان اشعار هزل میرزاده عشقی
هزل واژهای عربی است و معنی آن مزاح و بیهودهگویی است. در انگلیسی Facetiousness، فرانسوی Facétieux و در لاتین Facetiae گفته میشود.
هزل با ریشهٔ عربی، با کعِب و هذیان و سخریه هممعناست.
بخشی از نوشته های میرزاده عشقی
«رفقا! این آقایان این طور که محکم روی کرسیهای پارلمان جلوس فرمودهاند گمان نمیرود که با نصیحت و مسالمت برخیزند و جایگاه خود را برای جوانان بگذارند. چونکه اینها تازه جایشان را گرم کردهاند. روی این کرسیها تنبل شدهاند و حوصله ندارند از روی این کرسیها برخیزند. سالها روی این کرسیها چرت زدهاند. اینها را باید از روی این کرسیها، عنفاً بلند کرد. باید زیر بغلش را گرفت و گفت: برخیز آقا! میخواهم بنشینم. اگر چه بازوی بعضی از آنها را باید با احتیاط گرفت و بلند کرد. چه که از بس پوسیدهاند ممکن است که بازوی آنها کنده شود! … این اشخاص اگر خادم بودهاند، اگر خائن بودهاند، اگر صالحاند، اگر طالحاند، هر صنفی را که دارا بوده یا هستند، دیگر باید جانشین داشته باشند.
اگر این اشخاص برای آزادی زحمت کشیدهاند، برای مشروطیت صدمه دیدهاند و باید در انظار مردم و تاریخ مقدس به شمار آیند، اینها همه دلیل نمیشود که باز با کلههای پوسیده و دِماغهای فوسفور (فسفر)تمام شده و جمجمههای کرمخورده، روی کرسیهای پارلمان بنشینند و برای مقدرات زندگی ما که از همهی آنها فهمیدهتریم رأی بدهند».
سیدمحمدرضا کردستانی متخلص به میرزاده عشقی، شاعر و روزنامهنگار انقلابی، با مجموعه مقالاتی بسیار تند و گزنده از این نوع، روزنامه «قرن بیستم» را راه انداخت که سرانجام همان نیز توقیف شد. اشعار تند و پرشور و هزلیات و هجویات او علیه رجال سیاسی دهان به دهان میگشت: خرها وکیل ملت و ارکان دولتند بنگر که بر چه پایه رسیده است مقام خر شد دائمی ریاست خرها به ملک ما ثبت است بر جریدهی عالم دوام خر هنگامهای به پاست به هر کنج مملکت از فتنهی خواصِ پلید و عوامِ خر…